چاپ کتاب خود را چگونه دیدم
نام کامل اثر: کتاب خود را چگونه دیدم
مترجم: الهه حیدری و پروین پالانی جافی
سال چاپ: ۱۳۹۸
نوبت چاپ: اول
قیمت: ۲۰۰٫۰۰۰ ریال
تعداد تیراژ: ۱۰۰۰ نسخه
برای سفارش ترجمه و چاپ کتاب در انتشارات نارون دانش کلیک کنید
کتاب خود را چگونه دیدم
موسسه چاپ کتاب نارون دانش در سال جاری به چاپ کتاب خود را چگونه دیدم پرداخته است. در اینجا همکاران ما در چاپ کتاب نارون دانش بخشی از کتاب خود را چگونه دیدم را برای شما آماده نمودهاند که میتوانید قبل از تهیه این کتاب، آن را خوانده تا با محتوای آن آشنایی اولیه داشته باشید.
یک شب در ماه ژانویه، داشتم از محل کارم به سمت خانه میرفتم. دوشنبه بود. هوا بسیار سرد و بر فراز ساختمان های بلند، ابرهایی دیده میشد. زمانی که از خیابان اصلی رد شدم، تعداد اندکی آدم در خیابانهای کم عرض و تاریک ناحیه ۱۳ م بوداپست، به چشم میخورد. همه چیز بسیار آرام بود. احساسم این بود که قرار است اتفاقی بیفتد.
همین که داشتم راه میرفتم به اتفاقاتی که در محل کار افتاده بود فکر میکردم. با یکی از همکاران مجارستانی بحثم شده بود، از زمانی که به آنجا آمده بودم، تنها مشکل جدی پیش آمده همین بود. داشتم فکر میکردم که با او چکار کنم، و در این فکر بودم که خانمم، آندریا، حتماً برای شام یکی از خوشمزه ترین سوپ های ش را پخته است.
پس از حدود ۵ دقیقه برف سنگینی شروع به بارش کرد، طوری که همه خیابان ها خیلی سریع سفید پوش شدند. لحظه ای که داشتم از کنار بخش تاریکی از یکی از خیابانها می گذشتم، صدای محکم بسته شدن در یکی از واحدها به گوشم رسید. پس از آن صدای دویدن شخصی را شنیدم.
بلافاصله در ساختمان باز شد و مردی از آن خارج شد. و مستقیم به سمت من آمد. داخل برف افتادم، حرفی شبیه:” آهای، نگاه کن داری کجا میری”! را فریاد زدم.
صدای من در خیابان خلوت پیچید. آن مرد برای چند لحظه روی خودش را برگرداند. قبل از اینکه ناپدید شود، با صدایی آرام به لهجه مجارستانی گفت:” ببخشید “.
چیزی که در آن لحظه، در آن خیابان تاریک زمستان دیدم، بسیار عجیب بود، و خیلی ترسیدم. چون، آدمی که دیدم، خودم، بودم. چهره ام به من نگاه میکرد. زبانم معذرت خواهی میکرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید